پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

پرهام ، نفس زندگی

دیگه خودم در تاریخ ۲ تیر ماه اومدم وبلاگ رو ادامه بدم

مخترع کوچیک من

هر چیزی که واسه خودت کشف میکنی میگم پرهام چی اختراع کرده کلی ذوق میکنیو نشونم میدی.مثلا از کشو آشپز خونه عاشقه این فندکه نارنجی و این چاقو تیز کن سیاه هستی اینم به خاطر اینکه شبیه ابزار باباست.میگی مامان سیاه    نارنجی بعد کلی چیز تعمیر میکنی .بخیالت پیچ گوشتیه. اینجا هم دو تارو با هم گذاشتی تو دسته کابینت و از اینکه محکم و موازی سر جاشون مونده بودن کلی ذوق کردی .گفتی مامان ببین با تشویقای من کلی خوشحال شدی گفتی به بابا نشون بدیم با اون دستای توپولوت نشون میدادیو کلی خوشحال بودی.آخ که هلاکتم ...
25 آبان 1393

23 ماهگیت مبارک

عزیز دلم ،با دو روز تاخیر 23 ماهه شدنت مبارررررررک. شب ماهگرد تولدت مهمون داشتیم و روز بعدشم شوک رفتنه مرتضی پاشایی عزیز خواننده محبوب و دوست داشتنی مون که چه روزایی رو با ترانه هایی دلنشینش سپری کردیم.درسته رفتنی باید بره.اما چه خوب که اینطور با شکوه و در اوجه محبوبیت. خدا به مادرش صبر بده .این تنها چیزیه که میتونم بگم. این روزا بی صبرانه چشم به راه خاله شهین و خاله عطیه هستی که بیش از انتظارت غیبتشون طولانی شده.ایشالا که زود زود میانو از این چشم انتظاری در میای.این از لحظه لحظه حرف زدنت و نام بردن اسماشون معلومه مثلا تا صدای زنگ در میاد میگی مامانی ، خاله شهینه میگم نیس میگی: عطیه.میگم نه.میگی...
25 آبان 1393
1